گریزی به تاریخ : روابط مالک و زارع پس از اصلاحات ارضى
روابط مالک و زارع پس از اصلاحات ارضى
قوانین ارضى در ایران در مراحل مختلفى به مورد اجراء درآمد، برخى از این مراحل مانند فروش حق ریشه به مالک، تقسیم به نسبت بهره مالکانه، فروش به تراضى و یا شیوه توافق، سبب شده بود که مالک در روستا بماند و نفوذ خود را همچنان محفوظ نگاهدارد. در منوگرافى ابراهیمآباد نیشابور آمده است این ده... در مرحله دوم بین مالک و زارع توافق شد که به روش قدیم عمل کنند و در جاى دیگر همین بررسى مىخوانیم ... تمام اراضى ده و ساختمانهاى مسکونى متعلق به مالک است و از اینرو مالک نه تنها در نحوه کاشت و امور زراعى دخالت مستقیم دارد، بلکه بر زندگى افراد هم نظارت مىکند (۱) اما از این لحاظ روابط مالک و زارع در زمینه سلطه و اقتدار باید گفت که قدرت مالک پس از اصلاحات ارضى کاهش یافته است (۲).
(۱) . اونو، موریو (Morio-onno)؛ طالب، مهدى. ابراهیمآباد نیشابور. بخش تحقیقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۵، صفحهٔ ۱۴ و ۱۵.
(۲) . اونو، موریو (Morio-onno)؛ طالب، مهدى. ابراهیمآباد نیشابور. بخش تحقیقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۵، صفحهٔ ۸۷.
همچنین در زمینه ساختار قدرت ده در باقرآباد و اصلاحات ارضى آمده است تقسیم اراضى در ده باقرآباد بهگونهاى انجام گرفت که نفوذ و قدرت مالک از ده قطع نشده است (۳). زارعان در این ده قبل از اصلاحات ارضى صاحب نسق زراعى بودند و حق کشت بر روى زمین زراعى را داشتهاند، اما پس از اصلاحات ارضى حق ریشه خود را به مالک واگذار کردهاند و اکنون ظاهراً بهصورت کارگران کشاورزى درآمدند و از بابت کار خود مزد مىگیرند.
(۳) . مهاجرانى، مصطفى؛ نیکخلق، علىاکبر. باقرآباد و اصلاحات ارضى. بخش تحقیقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۴۵، صفحهٔ ۴۴.
ساختمان قلعه ده که روستائیان در آن سکونت دارند مانند گذشته به ارباب تعلق دارد و بدینسان روابط بین مالک و زراع در این ده قطع نشده و بهصورت دیگرى درآمده است.
در پارهاى دیگر از روستاهاى ایران که شیوه تقسیم به نسبت بهره مالکانه اجراء شده است. مالکان با اعمال نفوذ در دستگاههاى ادارى، زمین مرغوب را به خود اختصاص دادند و در آن اقامت کردهاند و بعدها مىبینیم که اینگونه مالکان به اراضى دهقانان تجاوز کردهاند. مالکان هر چند آن قدرت گذشته را نداشتهاند، ولى در بسیارى موارد بین آنها و زارعان بر سر آبیارى و امور دیگر تولیدى برخوردهائى بروز مىکرد که همواره به زیان زارعان مىانجامید. در روستاهاى تقسیم شده که روابط و مناسبات اقتصادى ـ اجتماعى و فرهنگى میان مالک و زارع از بین رفته و قطع شده بود مالک نقش خود را از دست داده بود، مشاهده نشان داده است که نوعى خلاء قدرت در روستا پدیده آمده بود که براى پر کردن خلاء شرکت تعاونى روستائى با عضویت همه زارعان بهوجود آمد. شرکتهاى تعاونى روستائى توان آن را نداشتهاند که جانشین مالک شوند و خلائى که پس از حذف مالک از رأس هرم قدرت ده پدید آمده بود بود پر کنند و نقش مدیریت را در ده بهصورت یک واحد اقتصادى ـ اجتماعى جدید ایفاء نمایند، شاید در ایجاد شرکتهاى تعاونى روستائى شتاب و عجله زیادى وجود داشت و زمینه آموزشى آن هم بسیار ناچیز بود. بدینسان شرکت تعاونى روستائى در شکلى که بهوجود آمده بود نتوانسته است خلاء قدرت ده را پر کند و وظایف مالک را در ده برعهده گیرد (۴).
(۴) . براى کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه رجوع فرمائید به بررسى نتایج اصلاحات ارضى در ایران، بخش تحقیقات روستائى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران سال، ۱۳۵۰.
تنها کار مهم آنها پرداخت مقدارى وام بدون نظارت به روستائى بود که مسائل و مشکلات متعددى را در جامعه روستائى ایران پدید آورده است. استفاده بىرویه از وام در زمینه مصارف غیرضرورى و غیرکشاوزى، مقروض شدن روزافزون زارعان، فقر شدید، مهاجرت به شهرها، نابسامانى و تخریب کشاورزى از جمله این مسائل است که با وجود تغییراتى که در سالهاى اخیر در جهت همسانى جامعههاى روستائى و شهرى حاصل شده است همچنان وجود دارد و حل آنها در درجه اول مستلزم بررسىهاى مستمرى در زمینه شناخت علل و آثار بحران کشاورزى در ایران است.