سُم ها، غارهایی مصنوعی برای نگهداری گوسفندان در زمستان
سُم:
سُم، حفره ایست در دل زمین به شکل یک غار که در قدیم از آن برای نگهداری گوسفندان در زمستان استفاده می شد.
سم را فرهنگ معین اینگونه معنی کرده است:
»خانه ای زیر زمینی که در بیابان ها برای مسافران می ساختند«
در برخی از مناطق ایران به سُم، کَنده نیز می گویند.
در قدیم ساخت خانه مشقّات بسیار زیادی داشت که خارج از تصور ماست. مصالح بنّایی در همه جا وجود نداشت. وسایل حمل و نقل شامل یک یا دو الاغ یا قاطر بود و آب که جابجایی آن امکان پذیر نبود.
تصور کنید در سلیمانی خودمان برای ساختن یک خانه ابتدا باید خاک آن فراهم می شد. خاک مناسب در همه جا نبود. باید جایی که خاک مناسب داشت انتخاب می شد، سپس چند نفر با بیل و کلنگ یکی دو هفته خاک آن محل را استخراج می کردند.
روستای سلیمانی منطقه ای کوهپایه ای است. طبیعی است که خاک آن نرم نیست و به اصطلاح چال است نه خاک. در برخی قسمت ها خاک نرم یافت می شد. اهالی روستا همان قسمت را شروع به کندن می کردند. تا جایی که حفره ای بزرگ در آنجا تشکیل می شد. این حفره به شکل یک غار درمی آمد که گاهی با خطراتی هم همراه بود. به طور مثال بزرگان روستا کشته شدن چند نفر در داخل این غارهای مصنوعی را به علت ریزش سقف غار تایید کرده اند.
پس از آنکه خاک تهیه می شد می بایست این مقدار خاک با الاغ و قاطر به محل بنّایی جابجا شود که خود این کار، مشقّتی عظیم بود. بهرحال خاک جابجا می شد و غار مصنوعی در جای خودش باقی می ماند.
با درنظر داشتن اینکه ساختن یک خانه سختی ها و هزینه زیاد داشت، دامداران امکان ساختن آغل برای گوسفندان را نداشتند. از اینرو در برخی موارد از همین غارهای مصنوعی برای نگه داشتن گوسفندان از سرما و برف وبوران زمستان استفاده می کردند. به شرط آنکه این غار مصنوعی سقفی محکم داشته باشد و احتمال ریزش آن خیلی کم باشد.
تصویری از دو سُم
البته برخی از سُم ها از همان ابتدا با هدف نگهداری گوسفندان ساخته شده است نه برای برداشت خاک بنّایی. مثل سُمی که انتهای کوچه منزل محمدحسین شکراللهی (نزدیک خانه قبلی غلامعلی دستلاف) بود. این سُم ها به علت واقع شدن در نزدیکی منزل صاحب رمه و نیز خاک سفت و محکم مطمئن بوده و سالها مورد استفاده بودند.
درود بر مدیر وبلاگ استاد سلیمانی
یادش بخیر در دوران سپاه دانشنم و تدریس در سلیمانی همراه حاج محمد علی کدخدا
یا حاج علی اکبر کدخدا یا غلام علی سلیمانی و محمد پهلوان برادرش که برادر خانم های
کربلایی غلام صاحبخانه ام و دیگر دوستان عزیز که قدم میزدیم سری به میشدانها می زدیم
با دیدن این عکس خاطرات شیرینم از سلیمانی زنده شد این عکس را در عکسهایم در
PC قرار دادم من از خودم تعجب می کنم من در دوران ابتدایی یادم هست دوربین آگفا
پدرم برایم خرید حدود سال 40 خورشیدی چرا من دوربین همرا نداشتم در دوره خدمتم
در سلیمانی عکس بگیرم امروز فکر می کنم خودم از خودم تعجب می کنم حالا الحمدالله
چند عکس از وبلاگ استاد گرانقذر از بعضی عزیزان سلیمانی در کامپیوترم در جمع عکسهایم
هست دوستت دارم استاد گرانقدر علی آقای سلیمانی بدرود ولی الله اسلامیه هیرکان09111782489