روستای سلیمانی

این وبلاگ در مورد روستای سلیمانی واقع در 40 کیلومتری غرب نیشابور می باشد

این وبلاگ در مورد روستای سلیمانی واقع در 40 کیلومتری غرب نیشابور می باشد

آنچه از این وبلاگ عاید شما می شود جدای از آشنایی مفصل با روستای مذکور ، بدست آوردن اطلاعات خوبی راجع به مردم شناسی ،آداب و رسوم ،باورها و بطور کلی مسائل مربوط به جامعه شناسی روستایی در بخش طاغنکوه شهرفیروزه به طور اعم، و روستای سلیمانی به طور اخص است.

کلمات کلیدی
بایگانی

مقدمه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ . *سوره اعراف آیه 43*

روزها، ماه ها و قرن ها یکی پس از دیگری سپری می شوند، در این میان ملّتها تاریخ، آثار، آداب، رسوم، سنن و رشادتهای جاودان خود را به یادگار گذاشته و آیینه تمام نمای وقایع بزرگ اجتماعی می گردند. آیینه‌ای که حوادث دور را روشن و واقعیتهای نزدیک را روشن تر جلوه گر می سازد. انسان نیز در روند زندگی از فراز و نشیب هایی عبور می کند، اطلاعات و آگاهی هایی کسب کرده و در عین بلوغ فکری خواسته ها و مصلحت هایی را تجربه می کند و با نفس خویش مبارزه و گاهی هم تسلیم آن می شود، بالاخره آثار و نتیجه زندگی منجر به پس دادن حساب در پیشگاه خدواند متعال می گردد.

 

اگرچه تاریخ روستای سلیمانی نشان از رشادتها و آثار ممتاز و ویژه خود دارد، ولی با نگرش به هر سو به حماسه های مردم متدین و غیور این روستای همیشه جاودان پی می‌بریم که در تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر چه نقش آفرینی‌های ارزشمند و ماندگاری داشته اند.

 

نقش آیت الله سیدمهدی مصطفوی (ره) در بیداری مردم روستا

آیت الله سیدمهدی مصطفوی

آیت الله سیدمهدی مصطفوی (ره)


در آن روزگار (دوران مبارزه انقلاب اسلامی) از یک سو اندیشه های التقاطی و رستاخیزی مورد ترویج ایادی طاغوت بود و از دیگر سو، افکار الحادی و مارکسیسم به شدت رواج یافت. برآیند این دو اندیشه انحرافی در دین زدایی و یا کم رنگ ساختن صبغه‌ی دینداری از ذهن و ضمیر مردمان مسلمان دین باور بود. آن ایادی منفور همسو و هماهنگ حرکت می کردند و انگار پیمان نامه‌ی نانوشته ای برای تحقق اهداف نادرست خود امضا کرده بودند. در چنین دوره‌ی وانفسایی تصویرهایی ناروشن و ویرانگری ارائه می شد و اذهان جامعه را آزار و آلوده می ساخت.

 

 در این ایّام که مصادف سال 1314 شمسی بود، مرحوم حضرت آیت الله سیدمهدی مصطفوی درس و بحث در مشهد را رها کرده، وارد روستای سلیمانی در سال 1314 شده و در برابر افکار الحادی و التقاطی که زاییده حکومت جابرانه طاغوت بود به پا خاستند و پس از مدتی تعداد 6 نفر را به نام های حج الاسلام و المسلمین جنتی، شریفی، اسلامی ، قدسی، سیدعباس احمدی و سیدرضا احمدی را راهی حوزه علمیّه کردند که این اشخاص پس از مدتی به رشد خوبی در حوزه دست یافتند و مبلّغ دین و نهضت امام خمینی (ره) گردیدند. این سه نفرِ اول در این، رنج بازداشت ها ، زندان ها و تعقیب ها را به دوش کشیدند و از حرکت بیداری بخش دست نکشیدند و اندک اندک نسل نوجوان و نوپا را از دام های اهریمنی رهانیدند.

بدین سان این عالم جلیل القدر(ره)  همچون چراغی برای علمای نامبرده و مردم نشست های مناظره ای و پژوهش مدارانه و پرسش و پاسخ های اعتقادی و مذهبی برگزار کرده و با سنجش مکاتب با ارائه سیستم های سیاسی فرهنگی اسلام، به روشنگری پرداختند و نسل نوپیدا و جوان روستا را با اندیشه های پویای اسلام هدایت و آشنا کرده و جهت بخشیدند و آنان را در جریان نهضت امام خمینی (ره) و اهداف پانزده خرداد 42 قرار دادند.

با این زحمات، ذهن ها پرورده می شد و آماده پذیرش نهضت اسلامی می گردید، این رفتار بیدارگرانه و جنبش دینی و مذهبی بیش از حد تصور در بین نسل تشنه و جویای حق اقبال شایسته یافت و هر روز بر شمار علاقمندان این اندیشه اسلامی افزوده می شد و عمده این فعالیتها حول محور روحانیت بویژه روحانیون جوان انقلابی حج اسلام جنتی، شریفی و اسلامی و مدیریت صحیح آیت الله مصطفوی انجام می پذیرفت.

مسجد جامع روستا مکانی بود برای تقویت نهضت اسلامی  و رهبری آن . در این مسجد در حدود مقدورات و مقتضیات زمان کارها انجام می شد، چنین بود که تبلیغات و آموزه های دینی و سیاسی به صورت پیدا و پنهان ادامه می یافت و کانون مسجد رفته رفته گرم تر شده و آمد‌و‌شد افراد روستا فزونی یافت. مردم سلیمانی سالهای 56 و 57 آشکارا و فعال، همصدا با مردم مبارز سراسر کشور وارد نهضت امام خمینی (ره) شده و پیگیر اهداف قیام به رهبری معمار کبیر انقلاب گردیدند.

القصه، ریشه ی این نهال اسلام، کم کمک پاگرفت و در خاک این روستای پاک و بی آلایش جا گرفت و رسالتش را در راستای تنویر افکار عمومی برای بالندگی انقلاب به نیکوتر وجهی ایفا کرد وثمر بخشید.

 

ادامه راه آن عالم بزرگوار در میدان مبارزه فرهنگی و دفاع نظامی

در سال 1359 حضرت آیت آلله مصطفوی دیده از جهان فرو بستند ولیکن راه ایشان توسط طلاب و روحانیون ادامه یافت و پس از انقلاب شکوهمند اسلامی تعداد 30 نفر وارد حوزه های علمیه شدند. بسیاری از مردم در صحنه های مختلف انقلاب به ایفای نقش پرداختند. در دوران دفاع مقدس 450 نفر رزمنده عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردیدند که از این تعداد 30 نفر به خیل عظیم شهدا پیوستند. 5 نفر از این بزرگمردان پس از مبارزه سرسختانه به اسارت دشمن تابن مسلح درآمده و دوران مشقّت بار اسارت را با سرافرازی و مردانگی سپری کردند.

 

فعالیّت فرهنگی و علمی

این روستا که قبل از انقلاب فقط دو معلّم داشت پس از انقلاب تعداد 150 نفر در عرصه خدمت به فرهنگ و ارزشهای نظام وارد فعالیتهای فرهنگی در دانشگاه ها و آموزش و پرورش شدند و نخبگانی در سطح علمی و مدیریتی کماکان به انجام وظیفه مشغول هستند. از این روستا فرماندهانی بزرگ در عرصه نظامی به مدارج بالای خدمت رسیدند که سردار مصطفوی در تهران یکی از این بزرگواران است که پس از جانبازی به بازنشستگی نائل شدند.

از سوی دیگر مدیران لایقی در سطح کلان کشوری در سطوح مختلف که منشاء خدمات ارزشمندی به نظامی اسلامی بوده اند از این روستا رشد یافته اند. به دلیل گسترش انقلاب و نیاز به نیروهای انقلابی پس از انقلاب مهاجرت از روستا رو به فزونی یافت و مردمی از این روستا، در سراسر کشور رحل اقامت افکندند که بیشترین مهاجرت ها شهر قلمدان های مرصّع و قدمگاه امام علی ابن موسی الرضا(ع)، نیشابور بود.

 

تاسیس مسجد 14 معصوم نیشابور

پس از نشستهای متعدد و آسیب شناسی شرایط موجود جای مرکزی که پاتوقی برای شیفتگان اسلام و مکانی پرکشش و جذاب برای نسل سوم انقلاب و امروز این مهاجرین از روستای سلیمانی مقیم نیشابورکه بتواند محل گردهمایی وحدت بخش سلیمانی ها باشد، خالی بود و نبود آن به شدت احساس می شد. عده ای از مومنین و دلسوزان به نمایندگی از مردم شریف و مومن و ساکن نیشابور مامور شدند مکانی را به عنوان مسجد در نظر بگیرند.

پس از مطالعه دقیق و تحقیق و نشست های فراوان سال 1389 مکانی واقع در نیشابور، شهرک فرهنگیان، خیابان سینا(به متراژ 500 متر مربع) که توسط مرحوم زروندی بعنوان مسجد و حسینیه وقف شده بود، انتخاب شد.

حاصل تلاش ها و همت تمامی مومنین در این زمینه مسجد و حسینه ای باشکوه در دو طبقه شد که طبقه اول در سال 1391 و شبستان اصلی و طبقه دوم در محرم 1392 با حضور مسئولین شهرستان و سلیمانی های مقیم نیشابور افتتاح گردید. ضمن اینکه توانستیم در این ایام زمینی به مساحت 420 متر در کنار مسجد خریداری و به مسجد اضافه کنیم.

این مسجد با هدف اتحاد مومنین بر محور دین ، انقلاب و دفاع از آرمانهای شهدا، امام(ره) و مقام معظم رهبری مدظله العالی تاسیس گردید. امید است بتوانیم در رسیدن به این اهداف بلند روز به روز قدم های موثرتری برداریم.

در پایان لازم می دانم از عالم جلیل القدر مرحوم آیت الله مصطفوی و سلیلسه جنبان مکتب ایثار و شهادت و مرحومین و درگذشتگان این روستا یادی نموده و به روحشان درود بفرستم. برخود میدانم به خدمات ایشان در ترویج، رشد و بالندگی جوانان در عرصه های مختلف ارج نهاده و از تلاش های مجدّانه و دلسوزانه روحانیّت معظم و بزرگان روستا که نقش بی بدلیل در توسعه ، آبادانی و دین مدارای داشتند، تقدیر و تشکر نمایم.

والسلام

حاج مرتضی جنتی

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۰۸
علی سلیمانی

نظرات  (۳)

۱۱ مهر ۹۵ ، ۱۳:۰۰ ولی الله اسلامیه گرگان

 

 

درود بر رزمندگان فدایی وطن و عقیده و ایمان  درود بر استاد مرتضی جنتی حیف هست که شخص پزرگواری چون

 

حضرت آیت الله مصطفوی را پاس نداریم و یاد او نباشیم او در بین ستارگان آسمان

 

 و فضای سلیمانی بتو خورشید بو د من حدود دوسال که در سلیمان دوره سربازی

 

را طی کردم زیبایی عارفانه مصاحبت با اورا درک کردم  او را بسیار مانند بقیه ستارگان

 

محبت سلیمانی دوست می داشتم من گاهی در شهر نیشابور شبهای جمعه می رفتم

 

منزل  آقای فرزان که رییس تربیت معلم نیشابور بود آقای فرزان اول در نوجوانی طلبه بود

 

بعد معلم شد ولی با پدرم رابطه داشت و دوست بود آخر در طلبگی در روستای

 

ما کفشگیری منبر میرفت ولی در منزل ما بود من کلاس اول ابتدایی بودم

 

وقتی سپاه دانش نیشابور شدم پدرم آدرس اورا به من داد من هم از او خبر می گرفتم

 

او به من می  فر مود شبهای جمعه بیا نیشابور من هم گاهی بعضی وقتها که می رفتم

 

شهر یک مکانی روبروی مسجد جامع نیشابور بود  کانون بحث و انتقادات دینی

 

در آنجا بزرگان جلسه  فهمیدند من در سلیمانی هستم همیشه حال آیت الله مصطفوی را از من می پرسیدند  به من می گفتند از او استفاده کن وپیغام سلام

 

میداند خلا صه دوستی من با حاج اقا مصطفوی آقای فرزان و بزرگواران کانون خود در جوانی

 

برایم امتیاز بود چون الحمدالله مایع برکت معنوی بینش دینی من بحساب می آمدند

 

البته اینها همه از الطاف پرودگار است که فرهیختگانی را سر راه جوانی آن هم در دوران

 

کم تجربگی و غفلت جوانی قرار میدهد یا بقیه بزرگان روستا هر کدام برایم یک معلم

 

بودند من یک روستا زاده بودم خو ب می فهمیدم که باید  از گفتاربزرگترها برای خوب زیستن باید بهره برد  پدرم از همان کودکی به من سفارش می کرد که همواره در مجلسها در محفل

 

بزرگترها بشینم مثلا در روستای ما در گرگان یک مجلس عروسی بود مجلسها اینطور بود که

 

نوجوانها جدا جوانان جدا میان سالان جدا و پیرمرد ها جدا اگر خودش وقت نداشت شرکت کند

 

مرا می فرستاد من یک نوجوان بودم می فرمود برو مجلس پیرمرد ها بشبن البته من در همان

 

نوجوانی حالتی در من بود که پیرمردها به من علاقه و محبت داشتند رفتار و اخلاقم با هم

 

سن هایم فرق داشت همان کودکی ونوجوانی اهل مطا لعه بودم من در پانزده سالگی

 

کتاب سیر حکمت در اروپا خوانده بودم  یا کتاب نامه ها ی پدری به دخترش از جواهر لعل نهرو

 

یا تاریخ جهان از مهتا ما گاندی یا کتاب  انجیل مقدس را در شانزده سالگی گزراندم

 

از انجمن فروغ مسیح گواهی نامه  پایان نامه  گرفتم یا در 17 سالگی نماینگی مجله نور دانش

 

را در گرگان داشتم که استاد دکتر عطالله شهاب پور استاد دانشگاه تهران تبلیغات در سطح دانشگاهای جهان را داشت که تمام نامه ها به انگلیسی در مدت یک سال را در کتابی

 

سال نامه چاپ میکرد و مجله مکتب اسلام در دبیرستان به دبیرها ومحصلین می دادم یا دفتر تبلیغات قم ندای حق ارتباط داشتم  این کارهای من مرا تربیت میکرد  من در شهر گرگان محصل بودم وتنها زندگی میکردم و اطاق اجاره ای داشتم کسی هم بلا سرم نبود یک

 

دهاتی 14 ساله  اما همکلاسیهایم در جه یک و دوستان فهمیده بودند و فکر رشد و مطالعه

 

منظور از این مطلب آشکار کردن کار نیک است که اگر نوجوانی این مطلب راخواند دنبال دوست خوب باشد نه با هر نو جوان ولگرد  دوست شود و به فلاکت و بد بختی بیفتد

 

اگر خواب است بیدار شود وقت را در نوجوانی هدر ندهد از خود یک فر د مفید بسازد

 

که هم خود خشنود و سرفراز باشد هم عمرش تلف نشده باشد باید سخن کوتا شود

 

چون اجازه کلمات زیاد داده نمشود بدرود

 

 

سلام واقعا دست مریزاد. خدا قوت افتخاری شد بر افتخارات حضرتعالی واهالی سلیمانی.سراج
سلام بر شما. ما هم در روستای مان (از توابع زنجان) عالمی هوشیار و باسواد داشتیم که به نظر من تاثیر عمیقی در سواد مردم روستای مان داشته است و هنوز اثراتش پابرجاست. ولی تا به حال از این منظر به کارشان توجه نکرده بودم . شما خیلی خوب تاثیر یک روحانی را در بیداری و کسب معرفت و فرهنگ مردم روستا نشان دادید. آفرین بر شما 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی